سالک آزادگی خدا را دوست بدارید،حداقلش اینست که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان دیدم آن چشمه هستی که جهانش خوانند آنقدر آب کز آن دست توان شست،نداشت جای گریه است برای این عمر که چون غنچه گل پنج روزی است بهای دهن خندانش از زندگانی ام گله دارد جوانی ام شرمنده جوانی از این زندگانی ام دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
آروغ روشنفکرانه ات
گوشم را می آزارد کم حرفی ام را ببخش این روزها به دنبال زمینِ سفتی میگردم که شاشیدنم به روی آن مرا از شرمندگیِ دیوانگی های فراموش شده ام رها کند سالهاست که در سرزمین من داروی یک درد تزریق دردی دیگر است... اما تو راحت باش آروغت را بزن!
برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
دهانت را می بویند مبادا که گفته باشی دوستت می دارم روزگار غریبی ست نازنین کنار تیرک راه بند
ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
«زندگی من مثل شمع خرده خرده آب میشود، نه اشتباه میکنم، مثل یک کنده هیزم تر است که گوشه دیگدان افتاده و به آتش هیزمهای دیگر برشته و ذغال شده، ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده، فقط از دود و دم دیگران خفه شده.»
من از عشق ، جز مخلوطی و ملغمه ای از خواهشها ،از عواطف و هشیاری ها که مرا با موجودی وابسته می سازد ، درک نمیکنم برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
مردی برای اصلاح موهایش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین او و آرایشگر در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسیدند. آرایشگر گفت: خدا به کسی توجه ندارد. برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
خدا وندا...! اگر روزی بشر گردی زحال بندگانت با خبر گردی پشیمان می شدی از قصه خلقت از اینجا از آنجا بودنت !
واین گونه است که خدا بارانش را بر سر بنده فرود می آورد اما بنده تنها فریاد زدن را نقطه توجه قرار می دهد. ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : ستار
سلام ؛ حال من خوب است ادامه مطلب ... |
|||
![]() |